واقعیت یا تصویر؟ | ۱۵ بازی برتر سال با بالاترین گرافیک

ساخت وبلاگ

معمولا در روزهایی که نسل کنسول‌های ویدیویی نفس‌های آخر خود را می‌کشد و در حال سپری کردن آخرین روزهای خود است، ما بازی و‌هایی را می‌بینیم که با انتشار خود قدرت کنسول‌ها را به آخرین حد ممکن می‌رسانند و نهایت استفاده را از آن می‌برند. سال ۲۰۱۸ نیز به همین ترتیب. از آنجایی که پیش بینی می‌شود سال آینده، کنسول‌های نسل بعدی معرفی شوند، انتظار می‌رود که بازی‌های آخر نسل، دارای جلوه‌های بصری و گرافیک وی درخشانی باشند. در این مقاله من برای شما لیست ۱۵ بازی گرافیکی سال ۲۰۱۸ را آماده کرده‌ام.

اگر چه در طی سال‌های گذشته و در طی گذر نسل‌های متعدد شاهد این بوده‌ایم که بازی‌ها همیشه از نظر گرافیکی و جلوه‌های بصری، بدون توقف به سمت پیشرفت کردن می‌روند اما فعلا در حال حاضر بازی‌هایی که در سال ۲۰۱۸ به انتشار رسیدند، به حدی درخشان و چشم نواز بودند که نمونه آن تا به حال هرگز دیده نشده بود. در حقیقت این درسی است که همیشه تاریخ به ما یاد داده است که هر چه به جلو می‌رویم، شاهد عرضه بازی‌های چشم‌نوازتری خواهیم بود که فاصله میان یک بازی و واقعیت و را به حداقل ممکن می‌رسانند. هر نسل همیشه قدمی رو به جلو در این زمینه بوده است. به عبارت دیگر هر ساله (یا بهتر است بگوییم در هر نسل) فاصله میان بازی و واقعیت به مقدار قابل توجهی کاسته می‌شود که سال ۲۰۱۸ نیز به همین ترتیب زیباترین گرافیک‌هایی که ما تا به حال در طول عمر خود در یک بازی دیده‌ایم را در اختیارمان قرار داده است.

این جا و در این مقاله من قرار است ۱۵ بازی برتر و سال ۲۰۱۸ را که از نظر تکنیکی در زمینه جلوه‌های بصری و گرافیکی اعجوبه‌ای مثال زدنی بوده‌اند را برای شما معرفی کنم. این بازی‌ها عناوینی هستند که در تاریخ صنعت بازی‌های ویدیویی بهترین جلوه‌های بصری و گرافیکی ممکن در تاریخ این صنعت را به ارمغان آورده‌اند که تا به حال هرگز دیده نشده بود.

نکته: پیش از این که به معرفی بهترین گرافیک سال بپردازم، ابتدا ۱۵ نامزد نهایی این بخش را برایتان اعلام خواهم کرد.

نامزدهای جایزه بهترین گرافیک سال عبارت هستند از:

۱. God of War

سری بازی‌های God of War همیشه از نهایت قدرت سخت افزاری که روی آن به انتشار رسیده‌اند، استفاده کرده‌اند و حسابی شیره جان آن‌ها را کشیده‌اند که (God of War (2018 نیز از این قاعده مستثنی نیست. این بازی ارایه دهنده یکی از بهترین جلوه‌های بصری و گرافیکی روی کنسول پلی‌استیشن ۴ است که ما تا به حال دیده‌ایم. همه چیز در نُه جهان (Nine Realms)، که سرزمین‌های کیهان شناسی نورس هستند، با دقت و توجهی باور نکردنی به تک تک جزئیات ساخته شده‌اند. از جزئیات باور نکردنی در مقیاس بزرگ نظیر بدن عظیم الجثه World Serpent گرفته تا حتی کوچک‌ترین جزئیات ممکن، نظیر لایه‌ها و سطح‌های ریش کریتوس (Kratos)، همه و همه در بالاترین و حد ممکن قرار دارند و جزئیاتی که در آن‌ها به کار گرفته شده، باور نکردنی است طوری که به سختی می‌توان قبول کرد با یک بازی ویدیویی رو به رو هستیم. چنین دقت و توجه زیاد در تک تک عناصر این بازی چیزهایی هستند که نشان می‌دهد چقدر این بازی فوق العاده عمل کرده که توانسته چیزهایی که ما هرگز تصورش را هم نمی کردیم روزی در بازی‌های ویدیویی ببینیم را برایمان به واقعیت تبدیل کند. نه تنها ریش کریتوس، بلکه هر جسمی که در این بازی دیده می‌شود دارای بالاترین جزئیات ممکن است. به جرات می‌توان گفت که این بازی عنوانی جاه طلبانه و ارزشمند است طوری که تک تک ویژگی‌های آن به گونه ای کنار هم قرار گرفته‌اند که این بازی را با چنان جایگاه والایی می‌رساند که به دنبالش بود؛ جلوه‌های بصری و گرافیکی نیز قطعا یکی از همین ویژگی‌ها است.

۲. Marvel`s Spider Man

شاید Spider Man را نتوان از نظر خالصیت و جاه طلبانه بودن، جزو خیره کننده‌ترین بازی‌هایی که تا به حال تجربه کرده‌اید قرار داد که انجام این کار سخت است اما قطعا به جرات می‌توان گفت تلاشی که این بازی در جهت ارایه بهترین گرافیک ممکن و ارایه جلوه‌های بصری خیره کننده انجام داده است، کاملا قابل احترام و در عین حال هم شایسته تقدیر است. منطقه Manhattan با داشتن جلوه‌های بصری زنده، تر و تمیز و درخشان توانسته شهری کاملا زنده و جاری به نظر برسد که انگار واقعا زندگی مردم در حال سپری شدن در آن است. از طرفی دیگر طراحی مدل شخصیت‌های اصلی داستان این بازی، بسیار پر جزئیات کار شده و سطح تاثیر گذاری از جزئیات را در برابر ما قرار می‌دهد که به لطف تکنولوژی بسیار عالی Facial Capture که صورت بازیگران این بازی را با بالاترین حد ممکن و جزئیات باور نکردنی ضبط کرده است، بیش از پیش ارزشمند شده است و باعث شده که ما باور کنیم با یک اثر هنری واقعی رو به رو هستیم که برگرفته از جلد مجله‌ها و کتاب‌های مصور بوده است. زمانی که کار شما با این بازی به اتمام برسد و آن را کنار بگذارید، سخت است که از آن به عنوان یکی از گرافیکی‌ترین و پرجزئیات‌ترین بازی‌های عمر خود یاد نکنید. همین امر باعث شده که این بازیِ قابل احترام در لیست ۱۵ بازی پرجزئیات و گرافیکی سال ۲۰۱۸ ما قرار بگیرد.

۳. Battlefield V

شما به ما بگویید که در طی سال‌های گذشته که بازی‌های زیادی از استودیوی دایس (Dice) را به انجام رسانده‌اید، کدام یک از ویژگی‌های آن‌ها بیش از بقیه روی شما تاثیر گذار بوده است و نظر شما را به خودش جلب کرده است؟ گیم‌پلی، گان پلی، صدا گذاری و یا جلوه‌های بصری و گرافیکی؟ حقیقت امر این است که آن‌ها در طی سال‌های اخیر به خوبی نشان داده‌اند که در هر زمینه‌ای که خوب نباشند، اما می‌توانند در زمینه ارایه بهترین گرافیک‌ها و جلوه‌های بصری ممکن بسیار خوب و بی نقص عمل کنند. این استودیو در طی سال‌های اخیر به دلیل انجام این کار حسابی مورد توجه همه قرار گرفته و برخی از تکنیکی‌ترین بازی‌های هر سال را ارایه کرده است. Battlefield 5 نیز بار دیگر توسط موتور بازی سازی معروف دایس یعنی فراست بایت (Frostbite)‌ توسعه پیدا کرده است که همان سنت قدیمی را ادامه داده و بهترین و بالاترین سطح ممکن از گرافیک را به مخاطب عرضه کرده است که از طراحی محیط گرفته تا طراحی شخصیت‌ها و مدل‌های آن‌ها و تا نور پردازی خیره کننده و افکت‌هایی که باعث می‌شود اکشن بازی زنده به نظر برسد، همه در بالاترین سطح ممکن انجام شده است و جای هیچ گله و شکایتی باقی نگذاشته است. در حقیقت اگر راستش را بخواهید، بازی‌های دایس در تنها زمینه‌ای که جار و جنجال به راه نمی‌اندازند، همین جلوه‌های بصری و گرافیکی است که همیشه کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده‌اند وگرنه در سایر زمینه‌ها بازی‌های آن را نمی‌توان چنان آش دهن سوزی به حساب آورد.

۴. Forza Horizon 4

این که عنوان Forza Horizon 4 یک بازی بسیار جذاب و ارزشمند است، دیگر بر کسی پوشیده نیست و فکر نمی‌کنم کسی در آن شکی داشته باشد اما شاید عده زیادی از ما انتظار نداشتیم که این بازی از نظر گرافیکی و جلوه‌های بصری نیز یک اثر تاثیر گذار و ارزشمند به حساب بیاید، مخصوصا آن عده از کسانی که این بازی را روی رایانه شخصی‌های رده بالا و های اند و همینطور کنسول میان نسلی مایکروسافت یعنی ایکس‌باکس وان ایکس تجربه می‌کنند، بی شک بهترین تجربه ممکن را از این بازی می‌برند و مناظر و صحنه‌های گرافیکی خیره کننده و نفس گیری را تجربه می‌کنند اما حتی روی رایانه شخصی‌های معمولی و مدل پایه ایکس‌باکس وان هم هنوز این بازی یکی از گرافیکی‌ترین و خیره کننده‌ترین بازی‌های امسال است. این بازی جزئیاتی باور نکردنی و همینطور یک سطح بسیار بالا از ویژگی‌های تکنیکی را در دنیای جهان آزاد خود به معرض نمایش در می‌آورد که شما با دیدن آن‌ها واقعا فکر می‌کنید که این‌ها عکس‌هایی هستند که از محیط‌های واقعی، با دوربین‌های حرفه‌ای گرفته شده اند اما این رویا حقیقت دارد و شما در شما در حال انجام یک بازی ویدیویی هستید که تنها نکته آن این است که در نسل هشتم و در زمان پیشرفت تکنولوژی‌های ساخت و اسکن به تولید رسیده است. تک تک جزئیات این بازی باور نکردنی است و از همه مهم‌تر خودرو‌های آن که ویژگی اصلی این بازی هستند نیز از این قاعده به خوبی پیروی می‌کنند و به دنبال تمام جزئیات این بازی، بهترین تجربه ممکن از جلوه‌های بصری و گرافیکی را در اختیار بازی‌بازان قرار می‌دهد. دیگر لازم به گفتن نیست که این بازی توانسته به عنوان بهترین نسخه این سری چه از دید منتقدین و چه از دید بازی‌بازان شناخته شود. در حقیقت اگر بخواهیم مقایسه‌ای از این بازی با نسخه‌های قبلی آن داشته باشیم، می‌بینیم که تک تک موارد قابل بررسی، بهتر از نسخه‌های قبلی این سری به اجرا رسیده است که قطعا جلوه‌های بصری و گرافیکی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این بازی آغاز گر تحولی در این سری شد که شاید سال‌های سال الگوی نسخه‌های بعدی آن باشد. عشق و علاقه سری Forza به خودروها و هر چیزی که به آن‌ها وابسته است، دیگر جای تکرار کردن ندارد اما اگر شما نیاز به یک تعریف دارید، فقط به مدت چند ثانیه این بازی را از زاویه دید راننده درون ماشین تجربه کنید تا درک کنید از چی حرف می‌زنم.

۵. Detroit: Become Human

دوره اندروید‌ها کم کم در حال فرا رسیدن است و ما هم باید خودمان را برای تجربه شرایطی تازه آماده کنیم. بازی‌های استودیوی کوانتیک دریم (Quantic Dream) همیشه به خاطر تولید و ارایه گرافیکی که می‌تواند هوش از سر هر کسی ببرد و نفس‌ها را در سینه حبس کند، زبان زد خاص و عام بوده است و عنوان Detroit: Become Human نیز حتی سال‌ها پیش از این که به عرضه برسد، ثابت کرده بود که در این زمینه ادامه دهنده راه بازی‌های گذشته این استودیو است. داشتن جلوه‌های بصری خیره کننده و محیط‌های پر زرق و برق چیزی بود که از همان مراحل پیش تولید این بازی در ذهن دیوید کیج (David Cage)، کارگردان این اثر هنری، وجود داشت. در حقیقت بازی‌های این استودیو همیشه چنان سطح بالایی از جزئیات گرافیکی ارایه کرده‌اند که سخت افزاری که روی آن به انتشار رسیده‌اند را به نهایت قدرتش رسانده اند و از تمام آن استفاده کرده‌اند. زمانی که عنوان Detroit: Become Human به انتشار رسید، به حدی فراتر از انتظارات ظاهر شد که حتی تصورات و انتظارات بیش از اندازه‌ای که از آن می‌شد را هم از بین برد و فراتر از آن‌ها عمل کرد. در حالی که داشتن چنین موقعیتی روی کاغذ قطعا برگ برنده بزرگی برای هر بازی است، Detroit بدون توجه به هیچ یک از این‌ها، خودش به تنهایی موفق به انجام کاری شده برای هر عنوانی غیر ممکن به نظر می‌رسد. این را می‌توان از سطح بالای جزئیات به کار رفته در تک تک محیط‌های این بازی متوجه شد تا ببینم این بازی چقدر پیچیدگی‌های زیادی در این زمینه در اختیار بازی‌بازان قرار داده است. البته این را هم نباید فراموش کنیم که چهر‌های زیادی در این بازی وجود دارد که تک تک آن‌ها ساعت‌ها اسکن و بررسی شده‌اند تا ریزترین تغییرات احساسی و عاطفی را هم بتوان از چهره شخصیت‌های این بازی به دست آورد. پیش برد و ارتقای کیفیت حالت‌های چهره و صورت در بازی‌های استودیوی کوانتیک دریم تبدیل به امری عادی در آن‌ها شده که همیشه به بهترین شکل ممکن به اجرا رسیده است. وقتی که شما در این بازی در حال نگاه کردن به صورت شخصیت‌ها هستید، به راحتی می‌توانید احساس خشم، اضطراب، ترس، شادی و بسیاری از حالت‌های دیگر را از چهره آن‌ها بخوانید. به همین ترتیب وقتی به چهره اندروید‌ها نگاه می‌کنید، سردی و بی روحی چهره آن‌ها کاملا قابل درک است چون در ظاهر امر آن‌ها فاقد احساس و عاطفه هستند. همین سطح از تفاوت میان انسان‌ها و اندرویدها باعث شده که Detroit: Become Human یکی از شایسته‌ترین نامزدهای دریافت جایزه بهترین گرافیک سال باشد.

۶. Shadow of The Colossus

استادان بازسازی و Remake کردن بازی‌های ویدیویی در استودیوی Bluepoint زمانی که این بازی را بار دیگر برای نسل هشتم به انتشار رساندند، هیچ ادعایی نکردند که بازی ما بهترین گرافیک تاریخ را ارایه می‌کند تا شروع کنند از خودش تعریف و تمجید کردن. در حقیقت این بازی ارزش خود را در عمل نشان داد. زمانی که تک تک لحظات این بازی را در کنار تصاویر نسخه‌های گذشته روی پلی‌استیشن ۲ و حتی پلی‌استیشن ۳ می‌گذاریم، به راحتی می‌توان ارزش معنوی این اثر را درک کرد که در طی سال‌های اخیر چه تلاشی برای بهبود کار خود انجام داده‌ است. دنیای متروکه و خالی از سکنه Shadow of Colossus با هنر ذاتی و زیبای خود که با تکنولوژی کاملا به‌روز شده سخت افزار کنسول‌های نسل هشتم درآمیخته، یک نمونه بارز و مناسب برای داشتن گرافیکی خیره کننده است. خود Colossi ها تصویر مناسبی از آن هستند. زمانی که شما از بدن آن‌ها شروع به بالا رفتن می‌کنید، وقتی که در حال تکان دادن شما هستند تا از روی آن‌ها سقوط کنید، می‌توانید جزئیات تک تک رشته‌های خزه‌ای که روی بدن آن‌ها رشد کرده و حرکت آن‌ها در بادهای وحشتناکی که شروع به وزیدن کرده‌اند و آن‌ها را به حرکت درآورده است، مشاهده کنید. زمانی که عنوان Shadow of the Colossus برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ روی کنسول پلی‌استیشن ۲ سونی به انتشار رسید، دارای یکی از بهترین و خیره کننده‌ترین گرافیک‌های ممکن در زمان و دوره خود بود که نسخه بازسازی شده آن روی پلی‌استیشن ۴ نیز پس از گذشت ۱۳ سال، در سال ۲۰۱۸ به همین دستاورد دست پیدا کرده است و دنبال کننده مسیر نسخه‌های قبلی خود بوده است.

۷. Yakuza 6: The Song of Life

در طی سال‌های اخیر سری بازی‌های Yakuza به طور موفقیت آمیزی توانسته‌اند به یک ثبات نسبی در غرب برسند و در این منطقه از دنیا نیز نفوذ خوبی پیدا کنند. با این حال پیش از سال ۲۰۱۸ یکی از گله‌هایی که همیشه از این سری می‌شد این بود که این بازی آن طور که باید خوب به نظر نمی‌رسد و جای پیشرفت زیادی در این زمینه دارد. در حقیقت اگر راستش را بخواهید، هنوز هم چنین سطح از گله و شکایت‌هایی از این بازی وجود دارد و اغلب از گوشه و کنار برخی از آن‌ها را می‌توان شنید. البته منظورمان این نیست که این سری بد به نظر می‌رسد اما همانطور که گفتم، جای پیشرفت زیادی برای آن وجود داشت و این سری بازی محبوب می‌توانست به دستاوردهای بهتری در این زمینه یعنی جلوه‌های بصری و گرافیکی دست پیدا کند و برای خودش اسم و رسم مناسبی دست و پا کند. عنوان Yakuza 6 اولین نسخه از این سری بود که این کار را انجام داد و تلاش کرد که از پتانسیل‌های موجود استفاده کند و بدین ترتیب Sega از موتور گرافیکی کاملا جدید خود یعنی Dragon Engine برای این کار استفاده کرد که هدف از ساخت آن کنسول پلی‌استیشن ۴ بود تا بدین ترتیب انتقادها و نکوهش‌هایی که از این بازی می‌شد کم کم کاهش پیدا کند و ماجرا ختم به خیر شود. از نور پردازی بسیار عالی این بازی گرفته تا مدل‌های صورت بسیار پرجزئیات، از گودال‌های آب که روی زمین خیابان‌ها در حال درخشش هستند و زیبایی خاصی به شهر می‌بخشند و همینطور شیوه‌ای که خیابان‌های Kamurocho با نورها و نئون‌های فراوان در شب شروع به درخشش می‌کنند، همه و همه باعث شده‌اند که Yakuza 6 را یک عنوان چشم نواز و زیبا بخوانیم که از همان ابتدا تا انتهای آن پر از صحنه‌های زیبایی است که باعث می‌شود شما از لحظه لحظه گیم‌پلی زیبای آن تصاویر دیدنی ثبت کنید.

۸. Hitman 2

“تر و تمیز” شاید بهترین کلمه برای توصیف طراحی جلوه‌های بصری و گرافیکی عنوان Hitman 2 باشد. در طی عبور از هر شش قسمت این بازی، گیم‌پلی آن شما را به مناطق مختلفی می‌برد که هر یک دارای خصوصیات و استایل خاص خود از نظر زیبایی هستند که در حالی که هر کدام از آن‌ها نمایشگر طراحی هنری بسیار خوبی هستند، استخوان بندی تکنیکی این بازی نیز به اندازه کافی مستحکم و پرقدرت عمل می‌کند که بتواند عدالت چنین هنری را به وجود بیاورد و به خوبی آن را پوشش دهد تا در تک تک لحظاتی که شما در حال انجام دادن این بازی هستید، شاهد زیباترین و تمیزترین گرافیکی باشید که در سال ۲۰۱۸ مشاهده کرده‌اید. در مراحل شلوغ‌تر این بازی که عده بیشتری از مردم و NPC های عادی در آن‌ها حضور دارند، دیدن چنین سطح وسیعی از NPC ها که به خوبی در حرکت و جنب و جوش در محیط‌های بازی هستند، بسیار لذت بخش و تاثیر گذار است. این در حالی است که در مراحل خلوت‌تر و آرام‌تر که چنان سطح زیادی از NPC های مختلف در سطح بازی گسترده نشده‌اند، راه رفتن در محیط بازی و قدم گذاشتن در محیط‌های تر و تازه و دیدن مناظر اطراف که می‌توانیم خودمان را در آن‌ها پیدا کنیم، یکی از لذت بخش‌ترین کارهای ممکن در بازی‌های امسال بوده است که به لطف استودیوی IO Interactive به واقعیت تبدیل شده است.

۹. Dragon Ball Fighterz

نمی‌توان عاشق سبک مبارزه‌ای بود و با نام سری Dragon Ball Fighterz غریبه بود. به جز مبارزات هیجان انگیز و شخصیت‌های ممتاز، یکی از ویژگی‌هایی که باعث شده این سری همیشه مورد توجه علاقه مندان به این سبک قرار بگیرد، استایل خاص گرافیکی آن است که در هیچ بازی دیگری در سبک خودش مشابه ندارد. در حقیقت این بازی با ارایه ذات و رگ و ریشه انیمه مانند خود توانسته سبک زیبایی از هنر را به وجود بیاورد. برای Dragon Ball Fighterz همیشه کار ساده‌ای بوده که دستاوردهای تکنیکی خودش را در این زمینه مانند فرش گرانبهایی پهن کند اما رسیدن به چنین دستاورهایی، در عین حال می‌تواند آزار دهنده نیز باشد. بازی‌هایی که ویژگی‌های درخشان کم‌تر دارند، اگر طراحی هنری قدرتمندی داشته باشند، اغلب می‌توانند چنین نقص‌ها و کمبودهایی را جبران کنند و به طور کامل از بین ببرند اما عنوان Dragon Ball Fighterz راه ساده‌تر را انتخاب نمی‌کند. مدل شخصیت‌ها و کرکتر‌ها کاملا درخشان و پرجزئیات به نظر می‌رسد و زمانی که کار به مرحله اجرا نیز می‌رسد، به همین ترتیب عمل می‌کند طوری که شما همیشه باید یک نگاهتان به حرکت‌های پایانی شخصیت‌های بازی باشد چرا که Dragon Ball Fighterz حتی برای یک ثانیه هم شده، نمی‌خواهد هنر ناب خود را پنهان کند و آن را در ثانیه به ثانیه و فریم به فریم بازی به خوبی به اجرا می‌گذارد.

۱۰. Spyro Reignited Trilogy

ساخت و بازسازی یک عنوان کلاسیک قدیمی هیچ وقت کار ساده‌ای نبوده است، مخصوصا که وقتی کار به طراحی و بازسازی گرافیک کشیده می‌شود چرا که توسعه دهندگان و سازندگان نهایت تلاش خود را به کار می‌گیرند تا از نظر بصری بازی را مدرن سازی کنند و به شکل امروزی دربیاورند. اما سوال این جا است که آن‌ها چطور اطمینان حاصل می‌کنند که به موارد مورد نیاز خود، از نظر مباحث زیبایی شناسی به درستی دسترسی پیدا می‌کنند و چطور با استفاده از منابع و ابزاری که در اختیار دارند، این کار را انجام می‌دهند؟ خب عنوان Spyro Reignited Trilogy را می‌توان نمونه مناسبی در این زمینه به حساب آورد که به خوبی به بقیه نشان می‌دهد که چطور این کار را انجام دهند. در حقیقت این بازی یک مثال درخشان برای نحوه انجام دادن این کار است. از شعله‌هایی که از دهان اژدهای نمادین بنفش رنگ این بازی بیرون می‌آید، تا محیط‌های زیبا، تا جزئیات بسیار کوچک و ریزی که در حرکات و انیمیشن‌های تمام مدل‌های شخصیت‌های این بازی وجود دارد، همه و همه که در هر سه نسخه‌‌ای که در این مجموعه بازسازی شده وجود دارد، عهدنامه‌ای میان بازی‌بازان و سازندگان این بازی درخشان و ارزشمند هستند که استودیوی Toys for Bob به بهترین شکل ممکن در اختیار بازی‌بازان قرار داده است و نسبت به آن متعهد باقی مانده است.

۱۱. EA Sports UFC 3

به طور معمول بازی‌های ورزشی شبیه ساز، بیشتر از سایر سبک‌های دیگر بازی‌های ویدیویی نسبت به ارایه کیفیت بصری و گرافیکی بالا تعهد دارند چرا که یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های هر عنوانی در این سبک این است که از چنان ارزش تولیدی بالایی برخوردار باشد که از شرایط و حال و هوای واقعی ورزشی که در حال شبیه سازی کردن آن هستند، به خوبی و درستی بهره مند باشد و با پیاده سازی کردن تمام اجزاء، به شبیه سازی کردن آن بپردازد چرا که در قدم اول این بازی‌ها برای شبیه سازی کردن و ایجاد حال و هوای واقعی است که در چنین ورزش‌هایی شاهد آن‌ها هستیم. UFC 3 عنوانی است که از مشکلات زیادی رنج می‌برد اما وقتی که کار به بررسی کردن ویژگی‌های بصری و گرافیکی آن می‌شود، این بازی کاملا بی عیب و نقص عمل می‌کند طوری که شرایطی را به وجود می‌آورد که بازی‌باز دقیقا خود را در میان رینگ مبارزه تصور می‌کند که در حال جنگیدن با رقیب خود است. این بازی واقعا یک عنوان با کیفیت برای دوست داران و طرفداران MMA است. از نحوه‌ی شبیه سازی و ساخت آرناها گرفته، تا مدلی که مبارزان شبیه سازی شده‌اند همه و همه در جهت این است که هر ضربه‌ای که به هر یک از اعضای بدن آن‌ها وارد می‌شود، واکنش متفاوتی داشته باشد و بازی‌بازان بازخورد متفاوتی از آن دریافت کنند تا تمام ضربات به واقع گرایانه‌ترین حالت ممکن اجرا شوند و بازی‌بازان حس و حال واقعی آن‌ها را دقیقا احساس کنند.

۱۲. MLB The Show 18

سری بازی‌های MLB The Show از شعبه‌ی سن دیگوی استودیوهای سونی، یکی از بهترین نمونه‌های ممکن برای مثال زدن در زمینه فرانچایز بازی‌های ورزشی است که به طور مداوم، با عرضه هر یک از نسخه‌های جدید خود دائما در حال بهبود پیدا کردن و بهتر شدن است طوری که هر ساله باانتشار نسخه تازه‌ای از آن انتظارات را از این سری یک پله بالاتر می‌برد که یکی از همین انتظارات که بیشتر از سایر آن‌ها که این بازی هر ساله در بهبود دادن آن موفق عمل کرده است، جنبه جلوه‌های بصری و گرافیکی است که بیشتر از سایر نکات دیگر این سری توجه ما را به خودش جلب کرده است. MLB The Show 18 نیز درست مانند پیشینیان خود ادامه دهنده همان مسیری است که شما هرگز با دیدن و نگاه کردن به محیط‌های بازی احساس خستگی نمی‌کنید و هیچ وقت از انجام این کار سیر نمی‌شوید طوری که گاهی دوست دارید حتی کنترلر را هم زمین بگذارید و فقط خیره به جلوه‌های بصری و افکت‌های بی نظیر این بازی شوید. شما می‌توانید این کار را بدون در نظر گرفتن مقدار وابستگی خود، به خودِ ورزش ادامه دهید طوری که مهم نیست در واقعیت نیز جزو طرفداران این ورزش هستید یا نه، MLB The Show 18 با گرافیک خارق العاده خود کاری می‌کند که عاشق این ورزش شوید. تک تک پیکسل‌هایی که در این بازی به کار گرفته شده اند، نشان گر سطح بالای جزئیات این بازی است که این سری به خاطر ارایه کردن آن معروف است، از استادیوم‌ها گرفته تا جمعیت حاضر در آن‌ها و حتی زمین مسابقه و هر چیز دیگر که در محیط‌های این بازی به چشم دیده می‌شوند، در بالاترین سطح ممکن از جزئیات قرار داده شده‌اند طوری که چشم هر مخاطبی را برای ساعت‌ها به آن خیره نگه می‌دارد.

۱۳. Red Dead Redemption 2

عرضه Red Dead Redemption 2 را شاید بتوان به تنهایی بزرگ‌ترین و بهترین اتفاق گیمی امسال دانست. این بازی امسال با عرضه خود توانست در بسیاری از زمینه‌ها معرف استانداردهای تازه‌ای برای رقیبان خود و سایر بازی‌ها و بازی‌ سازان دنیا شود و تعریف جدیدی از بسیاری از مفاهیمی که ما تا پیش از عرضه این بازی فکر می‌کردیم می‌دانیم، به ما معرفی کند؛ یکی از آن‌ها جلوه‌های بصری و گرافیکی در یک بازی ویدیویی و نحوه اجرای تکنیکی و سطح عملکرد آن است. از همان اولین ثانیه‌هایی که این بازی برای اولین بار در مقابق دیدگان شما در منطقه‌ای پوشیده شده از برف ظاهر می‌شود تا آخرین لحظه و صحنه پایانی آن، Red Dead Redemption 2 دستاوردهای ارزشمندی به دست آورده که در سراسر این بازی به وضوح پیدا است طوری که مهم نیست در زمین‌های برفی هستید یا میان بیابان‌های بی آب و علف و یا جنگل‌ها و درختان انبوه. نکته قابل توجه درمورد این بازی این است که هر چه شما بیشتر و بیشتر در آن پیشروی می‌کنید، و هر چه بیشتر به انجام آن می‌پردازید، متوجه می‌شوید که این بازی کاری کرده که فراتر از هر عنوان جهان آزاد دیگری است که ما تا به حال دیده‌ایم. به عبارت دیگر درمورد این بازی می‌توان گفت که هر چه که تا به حال در زمینه جلوه‌های بصری و جزئیات گرافیکی در صنعت بازی‌های ویدیویی دیده شده یک طرف، Red Dead Redemption 2 نیز یک طرف چرا که تا به حال هیچ بازی دیگری در چنین مقیاس بزرگی و با این حجم از جزئیات، در این صنعت تا به حال دیده نشده است. این بازی عنوانی است که همواره نشان می‌دهد توجه بسیار زیادی به تک تک جزئیات گرافیکی دارد که به وضوح در گوشه گوشه دنیای آن قابل دیدن است. زمین‌های چمن که در هنگام وزش باد شروع به نوسان می‌کنند و موج‌های زیبا در آن‌ها ایجاد می‌شود، لایه‌ها و ذرات نوری که به زیبایی هر چه تمام‌تر در مه غلیظ شروع به درخشیدن می‌کنند و تپه‌های بلندی که دنیای بازی را زیر پای شما قرار می‌دهند، اثرات تخریبی که به واسطه راه رفتن میان زمین‌های پوشیده شده از برف به وجود می‌آید، زمین‌های گِلی که پس از بارش باران روی زمین شروع به برق زدن می‌کنند و رطوبتی که کاملا پس از بارش یک باران طولانی قابل احساس است، و همینطور ذرات نوری که از میان شاخ و برگ درختان در آسمان به زمین می‌تابد، یا هاله‌های نوری که از میان پنجره خانه‌ها به اتاق نشیمن می‌تابد، همه و همه در چنان سطح عظیمی از جزئیات به کار گرفته شده و ساخته شده است که به جرات می‌توان گفت تا به حال در هیچ بازی دیگری مشاهده نشده بود. عنوان Red Dead Redemption 2 پر از چنین لحظاتی است که این حقیقت را به شما به خوبی ثابت می‌کند که لزوما دلیلی وجود ندارد که یک بازی برای دستیابی به مقیاس بزرگ‌تر و عظیم‌تر، لازم دارد که قید یک سری چیزها را بزند و به عبارت دیگر برای داشتن دنیایی عظیم و بزرگ، جلوه‌های بصری و گرافیکی خود را فدای چنین ویژگی‌هایی کند. پیش از این در بسیاری از بازی‌های ویدیویی شاهد بوده‌ایم که سازندگان به صراحت اعلام کرده‌اند که برای داشتن و اجرای مقیاس بزرگی از نقشه نیاز دارند که کمی از کیفیت بافت‌های محیط و جزئیات گرافیکی بازی بکاهند. یکی از بارزترین نمونه‌های این امر در امسال عنوان Fallout 76 بود که با ادعای ارایه محیطی بزرگ و پر جزئیات، بازی خود را با پایین‌ترین حد ممکن از نظر جلوه‌های بصری و گرافیکی عرضه کرد که از مشکلات تکنیکی زیادی هم رنج می‌برد و یا حتی نمونه آن را در بازی‌های زیاد دیگری نیز دیده‌ایم. اما کار بزرگ و شاهکاری که امسال Red Dead Redemption 2 انجام داد این بود که یک محیط پرجزئیات بسیار عظیم را در کنار داشتن جلوه‌های بصری و گرافیکی خیره کننده، با هم ارایه کرد طوری که سطح تکنیکی آن نیز در بالاترین حد ممکن ارایه شده بود و بازی از کم‌ترین مشکل احتمالی رنج می‌برد و در پولیش شده‌ترین حالت ممکن خود قرار داشت. راکستار (Rockstar) امسال استانداردهای تازه‌ای به این صنعت وارد کرد که احتمالا سایر بازی‌ سازها تا سال‌های سال مدیون آن باقی خواهند ماند.

۱۴. Farcry 5

شاید هدف شما از انجام یک بازی ویدیویی داشتن و دیدن مناظر بکر و دیدن آن‌ باشد تا ساعت‌ها به آن‌ها خیره شوید. اگر جزو چنین افرادی هستید، باید بگویم که Farcry 5 کاملا مناسب شما است چرا که شما برای ساعت‌ها می‌توانید به مناظر دیدنی و بکر آن مانند یک تابلوی نقاشی خیره شوید و از دیدن درختان بلد قامتی که سر به آسمان کشیده‌اند، لذت ببرید. البته به طور کلی سری بازی‌های Farcry در تاریخ خود همیشه جلوه‌های بصری و گرافیکی تاثیر گذاری داشته است که همواره در بازی‌های آن و در محیط‌های جهان آزاد این بازی به زیبایی هر چه تمام تر به تصویر کشیده شده است. این چیزی نبود که در Farcry 5 نیز نادیده گرفته شود و در اجرای آن تغییر خاصی به وجود بیاید. این بازی ما را با خود به محیط‌های شهری با مناظر زیبایی می‌برد که به زیبایی هر چه تمام تر با مناطق روستایی Hope County و Montana در تعامل قرار گرفته است. به طور کلی Farcry 5 ارایه دهنده همان فرمول همیشگی این سری در زمینه اجرا و نمایش جلوه‌های بصری و گرافیکی بوده است. حتی با وجود باگ‌هایی که ممکن است در بخش‌های مختلف این بازی به چشم دیده شود، اما این بازی هنوز هم در ارایه مناظر زیبا و پرجزئیات گرافیکی به خوبی تلاش می‌کند که تلاشش هم تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده است.

و اما برنده این بخش…

Detroit: Become Human

اگر بخواهم صحبت خودم را کوتاه کنم و از بیان جزئیات باور نکردنی گرافیکی Detroit: Become Human صرف نظر کنم، باید اعلام کنم که این بازی از نظر جلوه‌های بصری و گرافیکی یک شگفتی بزرگ است. اعجاب انگیز شاید لغت مناسبی برای توصیف جلوه‌های بصری و سطح جزئیات این بازی باشد. ما پیش از این به سطح بالای جزئیات محیط‌های این بازی پرداختیم و درمورد جزئیات زیادی از این بازی صحبت کردیم که یکی از آن‌ها همین محیط‌های باور نکردنی این بازی و جزئیات شگفت انگیز آن‌ها بود و یکی دیگر از آن‌ها هم استفاده تاثیر گذار از قدرت نور پردازی محیط‌های بازی است که به زیباترین شکل ممکن در این بازی به کار گرفته شده‌اند و به اجرا درآمده‌اند اما حقیقت امر این است که این‌ها چیزهایی هستند که هر چه به ستایش آن‌ها بپردازیم باز هم کم است چون حق مطلب را باز هم به درستی ادا نمی‌کند. یکی از تاثیر گذارترین جزئیات گرافیکی این بازی که از این هم بیشتر ما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد، مدل صورت‌هایی است که در این بازی به اجرا درآمده است چرا که این‌ها چیزهایی هستند که اغلب اکثر بازی‌ها نمی‌توانند به خوبی از پسشان بر بیایند و نمی‌توانند به اندازه‌ای که Detroit: Become Human در اجرای آن‌ها شگفت انگیز عمل کرده است، عمل کنند اما گاهی اوقات نیز یک سری بازی دیگر به خوبی از پس این کار برمی‌آیند اما حقیقت امر این است که هیچ یک از آن‌ها به اندازه Detroit این کار را به خوبی انجام نداده‌اند. صورت تک تک شخصیت‌هایی که در عنوان Detroit: Become Human وجود دارد، (مخصوصا در نسخه پلی‌استیشن ۴ پروی آن) سرشار از جزئیات باور نکردنی است که به وسیله پیشرفته‌ترین و بهترین تکنولوژی‌های اسکن صورت به انجام رسیده و اجرا شده‌اند که تا به حال در هیچ بازی دیگری مشاهده نشده است. قطعا این بازی از نظر مقیاس و اندازه از بسیاری دیگر از بازی‌هایی که در این لیست قرار داده‌ شده‌اند، کوچک‌تر است که این خودش برای ارایه چنین سطح عظیمی از جزئیات گرافیکی یک امتیاز ویژه به حساب می‌آید اما Detroit: Become Human به بهترین شکل ممکن از این امتیاز ویژه استفاده کرده است تا تجربه‌ای را به وجود بیاورد که بی شک خیره کننده است و شما دوست دارید ساعت‌ها به تماشا کردن آن بپردازید.

342 پست

عرفان رحیمی صادق
وینفون...
ما را در سایت وینفون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان winphone بازدید : 205 تاريخ : جمعه 7 دی 1397 ساعت: 23:28