نادلا چطور مایکروسافت را به مسیر اصلی هدایت کرد؟

ساخت وبلاگ

در سال 2014 ساتیا نادلا به عنوان مدیر عامل جدید مایکروسافت انتخاب شد. از آن موقع تا کنون وی توانسته  فرهنگ سازمانی  شرکت را تغییر داده و هوش مصنوعی را به عنوان هدف اصلی مبدل سازد. اما آیا وی در ادامه خواهد توانست در این فضا به پیش برود؟ با وینفون همراه باشید.

برای ورود به دفتر نادلا از کنار یک قفسه کتاب که عکس های خانوادگی وی روی آن قرارداده شده عبور می کنید. کتاب های دیگری  با نظم و ترتیب بر روی یک تاقچه در قسمت دیگر اتاق چیده شده اند؛ کتابهایی از صاحبنظران عرصه مدیریت کسب و کار و رهبری علی الخصوص در زمینه فن آوری. اما در جای دیگری از اتاق یک قاب عکس امضا شده از دیوید وارنر کاپیتان  استرالیایی تیم کریکت حیدر آباد (تیم ساتیا نادلا) بر روی دیوار نصب شده است. به عنوان با ارزش ترین دارایی هم یک چوب کریکت با امضای ساخین تاندالکار یکی از ارزشمندترین و بزرگ ترین بازیکنان پیشین تیم  ملی کریکت هند با افتخار بر دیوار نصب شده است. اتاق وی حس راحتی و آرامش را به بازدید کننده منتقل می کند و با محتوای کتاب تازه منتشر شده اش Hit Refresh که در ماه گذشته منتشر شد همخوانی دارد؛ یعنی بخشی مربوط به رهبری، بخشی فلسفه مدیریت و بخشی هم مربوط به زندگی شخصی. وی از ابتدا نمی خواسته به سمت کارهای اجرایی برود و علاقمند به بازی کریکت بوده است؛ این علاقه تا ابتدای ورود به دانشکده همچنان با وی همراه بوده است.

البته اولین بار بذر چرخش از کریکت به دنیای پردازش در دهه 80 و زمانیکه 15 ساله بوده توسط پدرش کاشته شد وقتی که از مسافرت بانکوک به هند بازگشت و برای ساتیا یک کیت کامپیوتری زیلو زد 80 سوغاتی آورد. نادلا بیشتر به یک متفکر و فیلسوف می ماند تا یک مدیر اجرایی. او در صحبت هایش اغلب از اشعار شعرا و جملات فلاسفه استفاده می کند. بیشتر کتاب هایی که می خواند در زمینه اقتصاد و جامعه است. همچنین کتاب هایی در رابطه با هوش مصنوعی و تجارت عمومی. البته وی به عنوان فرزند یک اقتصاددان مارکسیستی اخیراً کتابی از ولفگانگ استریک با موضوع پایان عصر سرمایه داری از سری مقالات فروپاشی نئولیبرالیسم را مطالعه کرده است. وی با شوخ طبعی خاصی که در صحبت هایش وجود دارد ادامه می دهد:

نظام سرمایه داری سیستم عجیب و غریبی است که دو چیز از آن انتظار می رود؛ کارکنانی با عدم امنیت شغلی و در عین حال مصرف کنندگانی با اطمینان از آینده!

سپس ادامه می دهد:

دلیل اینکه می گوییم این نظام فاقد پایداری است همین مسائل است. خدای من! در این سیستم ممکن است فردا روزی از کار برکنار شوی ولی باید همانند یک آدم دارای درآمد کافی، با اطمینان پول خود را صرف خرید کنی. این مشکلی است که باید برای آن را حلی پیدا کنیم.

شاید این مقدمه ای که خواندیم ارتباطی با موضوع اصلی بحث نداشته باشد اما  لازم است نیم نگاهی به شخصیت وی و فضایی که در آن رشد کرده بیندازیم. نادلا برای ایجاد تغییر اقتصاد و فرهنگ شرکت می خواهد مایکروسافت شرکتی باشد که آنچه را مصرف کنندگان واقعاً می خواهند را تولید نماید و آنها را متقاعد کند که این شرکت را دوست داشته باشند. اگر او بتواند این گام بلند را بردارد موفقیتی  را کسب کرده که در کنار بالاترین دستاوردهای پیشینیان قرار خواهد گرفت. اما شروع این گام از همان سال 2014 که وی به سمت مدیر عاملی منصوب شد آغاز گردید. وقتی که در جلسه ای از کارکنانش پرسید:

چه اتفاقی خواهد افتاد اگر روزی مایکروسافت از دنیای فناوری محو شود؟

شرکت 42 ساله مایکروسافت با محصولات نوآورانه خود که با زندگی روزمره ما عجین شده  به عنوان سومین شرکت بزرگ ایالات متحده، در منطقه ثروتمند نشین Bellevue  در 15 کیلومتری شرق سیاتل در کنار دریاچه واشنگتن و کوههای سر به فلک کشیده و باشکوه رینیر واقع شده است. شهری لوکس و دراماتیک با خانه های گرانقیمت. اما آنچه که باعث شد مایکروسافت در صدر اخبار قرار گیرد حضور مدیرعامل آن در دادگاه عالی آمریکا به عنوان اولین مدیر عاملی که در چنین جایگاهی حاضر می شود بود که برای دفاع از شرکت متبوعش و برای حفظ توفق و برتری در بازار کامپیوترها رخ داد.

مایکروسافت شاید اولین شرکت خانوادگی در دنیا نباشد اما قطعاً اولین شرکتی است که نام مدیر عاملش مترادف نام شرکت بوده است؛ بیل گیتس. کسی که به عنوان موسس شرکت به همراه پل آلن به شرکت با مفاهیمی نظیر پیشگام بودن، تیز و آرام بودن شخصیت بخشید. شرکتی که حاکم بلامنازع  بازار صنعت نرم افزاری در دهه 90 و اوایل قرن بیست و یکم بود. او مدیر اجرایی نرم افزار بود که می توانست محصولات را به بازار عرضه کند و این محصولات را حتی در کمیته های مجلس سنا و یا در دادگاه های دادرسی دیوان عدالت اداری معرفی نماید. او مدیرعاملی بود که واقعیت را به تصویر کشید و باعث شد محصولات  نرم افزاری به با ارزش ترین کالا در جهان تبدیل شود. تاکنون مایکروسافت تنها سه مدیر عامل داشته است. گیتس و آلن، استیو بالمر که فردی پر انرژی و بازاریابی قوی بود را به محض فارغ التحصیلی از کالج تجارت استنفورد  به عنوان اولین مدیر بازرگانی شرکت استخدام  کردند و با کمک وی به موفقیت رسیدند. این بالمر بود که باعث شد شرکت بتواند در مقابل رقبای جدید ایستادگی کرده و وارد فضاهای جدید تجاری شود چیزی که قبلاً به کندی با آنها تطبیق پذیر بود. وقتی بالمر در سال 2000 به این سمت منصوب شد درآمد شرکت تنها از طریق نرم افزار آفیس و سیستم عامل ویندوز بود در حالیکه وقتی وی پس گذشت بیش  13 سال از شرکت رفت اوضاع کسب و کار نسبت به چندین سال قبل به کلی تغییر کرده بود.

در ژانویه سال 2014 نادلا که تا آن موقع در بخش پردازش های ابری شرکت مشغول به کار بود ایمیلی از طرف جان تامپسون دریافت کرد. وی که از مدیران شرکت بود خواستار تماسی از طرف نادلا شد. در پایان آن روز و پس از ارتباط تلفنی، نادلای 46 ساله به سمت مدیر عاملی شرکت منصوب گردید.

نادلا فردی لاغر اندام است که به صورت ریتمیک صحبت می کند و اغلب تبسمی بر لب دارد. وی در صحبت هایش ممکن است جملاتی از نیچه یا بودا را استفاده کند. او به دلیل اینکه فردی است فروتن اغلب با علاقه در مصاحبه ها شرکت می کند. او تربیتی وابسته به فلسفه ارسطو داشته است. پدرش به دلیل اینکه کارمند دولت هند بوده مرتباً در حال ماموریت و جابجایی بوده است. مادرش معلم سانسکریت بوده و عکسی از لاکشمی الهه محبت و رضایت هند را به دیوار اتاق وی نصب کرده بود. ساتیا در آزمون ورودی موسسه تکنولوژی هند (IIT) موفق نبود و نتوانست به این دانشکده راه یابد و در عوض در زمینه مهندسی در موسسه تکنولوژی مانیپال در جنوب غربی هند به تحصیل پرداخت. وی بعد از فارغ التحصیلی با این فرض که به راحتی ویزای تحصیل در ایالات متحده را دریافت خواهد کرد اقدام به درخواست پذیرش از دانشگاه های آمریکایی کرد و موفق به دریافت پذیرش دانشگاه ویسکانسین میلواکی برای کارشناسی ارشد رشته علوم کامپیوتر شد. در سال 1988 و در آوان 21 سالگی وی از دهلی نو به شیکاگو عزیمت کرد. وی در سال 1990 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد و در همان سال جذب شرکت سان شد. شرکتی بزرگ که اریک اشمیت (از اعضاء هیئت مدیره فعلی شرکت آلفابت)  و ویلموت رید هاستینگ (که بعد ها شرکت نت فیلیکس راتاسیس کرد) را هم به خدمت گرفته بود. در سال 1992 بود که نادلا به ساختمان شماره 22 در ردموند رفت و از آن موقع تاکنون در مایکروسافت بوده است. وی به رغم اینکه مدت زمان زیادی در کارهای اجرایی بوده اما به دنبال ایجاد تغییرات اجتناب ناپذیر برای خارج کردن مایکروسافت از رخوت و خمودی بوده است. وی همواره  در پی این بوده که شرکت تبدیل به بهترین محل برای مهندسین و محققان جاه طلب برای غلبه بر رقبا باشد.

براد سیلوربرگ یکی از اعضاء شرکت VC به عنوان بخشی از کمیته اجرایی مایکروسافت می گوید:

بزرگ ترین چالش مدیریت تبادل و تغییر است، از دنیایی  با محوریت ویندوز و نرم افزارهای مرتبط با آن به دنیای پردازش ابری، به دنیای مبتنی بر گوشی هوشمند و دنیای هوش مصنوعی. این فضا که به طور باورنکردنی نابودکننده است نیازمند حرکتی دقیق و ماهرانه است؛ اگر تند بروید تجارت خود را نابود خواهید کرد و اگر حرکت تان کند و آهسته باشد همچون دایناسورها فسیل شده و به تاریخ خواهید پیوست.  مسیری که نادلا برای حرکت در این فضا ترسیم کرده و مدیریت می کند بسیار جذاب و جالب است.

وقتی نادلا به سمت مدیر عاملی منصوب شد به خوبی می دانست کاری که می خواهد انجام دهد بازی با آتش خواهد بود و تغییرات وی استراتژی و امور تجاری شرکت را در بر خواهد گرفت که نیازمند بازنگری در فرهنگ سازمان خواهد بود.

ما به گذشته موفق خود چسبیده ایم در حالیکه صنعت به موفقیت گذشته شما امتیازی نمی دهد. همه چیز در آینده است و اگر شما فقط به موفقیت گذشته خود اتکا کنید هیچ چیز عایدتان نمی شود.

اشاره نادلا به تمرکز بر روی توسعه محصولات و خدماتی است که مایکروسافت توانایی عرضه آنها را به صورت منحصربفردی داراست.

در همان سال 2014 وی در جمع کارکنان بخش اجرایی شرکت حاضر شد و به ایراد سخنرانی پرداخت:

این طور نیست که امروز که در خدمت شما هستم برگه ای خالی دستم باشد و ندانم که چه می خواهم،  حتی قبل از اینکه به این سمت منصوب شوم هم کاملاً  آگاهانه می دانستم که در نهایت به کجا باید رفت. روزی استیو [اشاره به بالمر] به من گفت فقط خودت باش.

وی برای بازتعریف ماموریت شرکت از عبارت “ذهنیت چالش گر”  و “همه چیز از دفاع شروع می شود “استفاده کرد. با همین دیدگاه ها بود که  در جولای 2015 اعلام کرد که قرارداد 7.2 بیلون دلاری خرید نوکیا که در سال 2013 توسط بالمر امضا شد خاتمه خواهد یافت.

اسکات گوتریه  که در گروه محاسبات ابری و سازمانی  مایکروسافت مشغول به کار است با توجه به تغییر در فرهنگ سازمانی مایکروسافت از تمرکز بر روی درآمد به تمرکز بر روی کاربران  گفته :

ما به خود می بالیم که شرکتی هستیم متمرکز بر فعالیت های مهندسی . نادلا فردی است پر انرژی و با اشتیاق فراوان و باعث شده که ما احساس کنیم در همه جهان اتفاقات مهمی در حال رخ دادن است.

سیلوربرگ هم جملات مشابهی گفته:

نادلا بسیار بالغ، مشارکت پذیر، حمایت کننده و بسیار همکار محوراست. رهبری وی مثال زدنی است. شرکت ها اغلب با شخصیت مدیران ارشد شناخته می شوند. تیم های کاری درون مایکروسافت اکنون بسیار همکارانه و مشتاقانه بر روی اهداف شرکت کار می کنند و روح صداقت و همکاری و مشکارکتی که نادلا تزریق کرده حالا در همه جای شرکت  جریان دارد.

یکی دیگر از کارهایی که نادلا انجام داده تغییر رویه دشمن تراشی بوده است. حالا خدمات و نرام افزارهای مایکروسافت در سایر پلتفرم ها در دسترس است. ماینکرفت علاوه بر اکس باکس برای پلی استیشن و نینتندو نیز عرضه شده، دستگاه هایی که در بخش کنسول های بازی رقیب مایکروسافت هستند. آفیس اکنون در ویندوز، اندروید و آی او اس قابل استفاده است.  لینوکسی که مدت ها دشمن شماره یک مایکروسافت بوده حالا توسط پلتفرم آژور پشتیبانی می شود و نادلا از خدمات رسانی کرتانا بر روی آمازون اکو صحبت می کند. وی همچنین خواهان اتمام جنگ بین مایکروسافت و گوگل است. و اینها همه یعنی تغییر فرهنگ مایکروسافت به مشتری محوری.

نادلا می گوید:

در جایی ممکن است با ساندار پیچای باشیم و جایی با استیو بزوس و یا با تیم کوک. ما سالها با هم در زمینه های زیادی رقابت های شدیدی داشته ایم. اما به جای نگاه با جمع جبری صفر بیایید به این بیندیشیم که ما برای چه تلاش می کنیم و آنها برای چه؟ جایی که می توانیم همکاری کنیم خب همکاری می کنیم و هرجا هم که لازم است رقابت کنیم.

آقای اندرسون یکی از تحلیگران موسسه گارتنر که در طول شش سالی که با مایکروسافت در بخش مرکز داده ها و تجارت ابری همکاری کرده می گوید:

من هم با بالمر همکاری کرده و هم با نادلا اما ساتیا بسیار متفاوت است، او به همه نظرات و دیدگاه ها احترام می گذارد و به خوبی به آنها گوش فرا می دهد و برای دیدگاه های متفاوت ارزش قائل است. وی معتقد است هر یک از کارکنان مایکروسافت در حال توسعه و ساخت چیزی در شرکت هستند. او واقعاً علاقه مند به نقطه نظرات کارکنان است.

استراتژی نادلا تغییر فرهنگ سازمان به مشارکتی بودن و روحیه پذیرش با آغوش باز است. از نظر وی آنچه که مهم است نحوه پیگیری افراد در خصوص فرآیند نوسازی شرکت است چرا که معتقد است دیگر بازار و نحوه ارتباط با مشتریان همانند دهه 80 و 90 میلادی نیست. دیگر کانال های ارتباطی سابق جوابگوی دنیای جدید نیستند. وی اعتقاد دارد که فن آوری ها می آیند و می روند و شرکت ها اگر می خواهند در این دنیای رقابتی باقی بمانند باید با واقعیات کنار آمده و مرتب تغییر کرده و خود را با تغییرات وفق دهند.

نادلا البته نسبت به سختی تغییر در فرهنگ سازمانی آگاه بوده و اعتراف می کند که اطمینان ندارد که پاسخ مناسبی از همه 120،0000 کارمند مایکروسافت در سرار جهان دریافت کند و می گوید:

من فکر می کنم که همه ما علاقمند به صحبت در خصوص فرهنگ هستیم اما تغییر فرهنگ فرایندی بسیار سخت است که فرمول خاصی هم ندارد.

زمانی که وی سمت مدیرعاملی را کسب کرد در یک وضعیت دشوار قرار گرفت: وی باید مدیران ارشد شرکت و اعضاء هیئت مدیره را متقاعد می کرد که به جای تمرکز بر تولید محصولاتی که همه درآمد و سود شرکت بر پایه آنها شکل گرفته بود بر روی  تجارت جدید که  سوددهی آن برایشان کمتر ملموس بود تمرکز کنند. یعنی انتقال از تجارت بر مبنای سرور، MSN و بینگ به تجارت بر پایه فضای ابری. برای ایجاد این تغییر وی حتی همکاران خود از بخش موتور جستجوی بینگ را هم با خود نیاورد چرا که معتقد بود هر تغییری باید از درون همان بخش صورت بگیرد.

در اوایل کتاب Hit Refresh نادلا در خصوص تولد پسرش زین صحبت می کند. در یکی از شب های ماه آگوست 1996 همسرش به وی اطلاع می دهد که بچه  آن طور که از ماه های آخر بارداری انتظار می رود تکان نمی خورد. آن ها به بیمارستان می روند و در نهایت پسرشان با سزارین در ساعت 11:29 دقیقه شب با 1کیلو و 360 گرم وزن و بدون اینکه گریه و زاری کند به دنیا آمد. روز بعد که نادلا برای دیدن اولین فرزندش به بیمارستان کودکان سیاتل می رود متوجه می شود که او را به بخش مراقبت های ویژه منتقل کرده اند و کمی بعد وی می فهمد که چه تغییر اساسی در زندگی شان به وجود آمده است. نهایتاً زوج جوان در می یابند که پسرشان از یک فلج مغزی شدید رنج می برد و باید در تمام عمر از ویلچر استفاده کند و به مراقبت دائمی نیاز دارد. حال آنها دائماً در این فکر بودند که چه بر سرشان آمده است. البته چند سالی طول می کشید تا آنها با این موضوع کنار بیایند:

داستانی در کتاب بودا وجود دارد که در آن زنی نزد بودا رفته و از وی می خواهد که پسرش را زنده کند و از مرگ برهاند. بودا به زن می گوید برو و خانواده ای را که مرگ را تجربه نکرده باشند بیاب و از آنها مقداری برنج بگیر و نزد من بیاور تا فرزندت را زنده کنم. واقعیت این است که همه ما با مسائلی شبیه به این درگیر هستیم و این مشکلات راهی است به سوی افزایش یکدلی. تنها راه مواجهه با مشکل پذیرش آن است.

نادلا از دل این اتفاق تجربیاتی کسب کرده که از آن در مایکروسافت استفاده می کند و آن ایجاد یکدلی و شور در شرکت است و معتقد است که مایکروسافت و کارکنانش باید از زندگی شخصی خود الهام گرفته  و با آن به دیگران قدرت ببخشند. اما سومین شرکت بزرگ امریکا با واقعیات سفت و سختی دیگری هم دست و پنجه نرم می کند. شرکت اخیراً اعلام کرده که شاید مجبور شود هزاران نفر از کارکنانش را خصوصاً در بخش فروش محصولات برای ایجاد تعادل بین برنامه ها و آنچه که بازار به شرکت تحمیل می کند، تعدیل نماید.

نادلا معتقد است مایکروسافت برای اینکه به شرکتی پایدار تبدیل شود باید در زمینه های پردازش ابری، کوانتوم، حسگرها، واقعیت ترکیبی و هوش مصنوعی  به موفقیت دست یابد. برای این کار مایکروسافت دست به سرمایه گذاری عظیمی برای اینکه به عنوان اولین شرکت فناوری کوانتوم را به بازار عرضه کند انجام داده که باید تا سه تا پنج سال آینده محقق شود.

برای این کار نیاز به یک جاه طلبی بلند مدت در بخش تحقیق و توسعه دارید. کاری که ما در واقعیت ترکیبی با  کینکت انجام دادیم و سالها وقت صرف آن کردیم. برای آوردن کوانتوم به رایانه ها هم مسیر دقیقاً شبیه همان است . لازم است تا علوم ریاضی، فیزیک و کامپیوتر برای تحقق این کار دست به دست هم دهند. ما این سفر را تازه آغاز کرده ایم.

شرکت های بزرگ فناوری با محصولاتی که تولید می کنند جامعه، اشخاص،  دولت ها، موسسات و حتی قوانین را تحت تاثیر قرار می دهند و در این میان شرکت های بزرگی وجود دارند که  با سرعت سرسام آوری در حال جمع آوری و همگام سازی داده ها از اشخاص هستند. نادلا اذعان دارد که افراد باید حق کنترل اطلاعات شخصی خود را در مقابل استفاده شرکت ها از اطلاعات خصوص شان  داشته باشند:

باید دلیل اینکه ما به جمع آوری اطلاعات کاربران می پردازیم  به صورت کاملاً شفاف مشخص گردد. آنها باید کنترل کاملی بر آنچه که جمع آوری می شود و آنچه که نمی شود داشته باشند. ما باید در خصوص اینکه هیچ ایده بدی در پشت فعالیتهایمان وجود ندارد کاملاً شفاف باشیم. همواره گفته ایم که در مقابل مردم مسئولیم اما این موضوع مهم نمی تواند تنها بر اساس داوری مدیران عامل شرکت های بزرگ باشد پس باید مکانیزمی توسط قانون فراهم شود تا دولت ها بتوانند بر این فرایند کنترل داشته باشند تا آرامش نصیب مردم دنیا گردد. اگر به دموکراسی اعتقاد داریم اجازه دهیم تا قانون سرزمین ما را کنترل کند.

که البته بخش آخر سخنانش طعنه ای هم بوده به اقدامات دونالد ترامپ. اقدامات رئیس جمهور فعلی ایالات متحده به مذاق شرکت های نوپا و همچنین غول های فناوری خوش نیامده است. نادلا در دیداری که با آقای ترامپ داشت به ظرافت و تدبیر سخت گیری های اخیر را اقدامی در مقابل رشد اقتصادی معرفی و اضافه کرد :

استعدادها، ایده ها و فناوری های جدید کلید نوآوری هستند. به عنوان یک مهاجر و یک مدیر اجرایی چشم انداز خوبی متصور نیستم. من محصول دو چیز در این کشور هستم؛ یکی از آنها فناوری است که  من را جذب کرد و شانس تحقق رویاهایم را داد و دیگری سیاست ها و قوانین مهاجرت در آمریکا که اجازه داد در این کشور مانده و با رویاهایم زندگی کنم. من فکر می کنم این دو ویژگی می بایست در این کشور پایدار بماند.

منبع : WIRED
  • شنبه 29 مهر 1396 10:01
  • یک نظر
  • محسن عطاالهی
  • مقالات
محسن عطاالهیکارشناس برنامه ریزی و کنترل پروژه، علاقه مند به مایکروسافت
وینفون...
ما را در سایت وینفون دنبال می کنید

برچسب : مایکروسافت, نویسنده : محمد رضا جوادیان winphone بازدید : 240 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 14:05